دایره‌المعارف شعر فارسی - فصل۱: غمزبان فارسی را دوست داشته باشیم (پوریا عالمی)

    {زبان فارسی را دوست داشته باشیم (پوریا عالمی)}

    Screenshot 2024-12-09 235224.pngیادداشتِ پوریا عالمی

    همه‌چیز از یک بازی شروع شد. غم در جانم نشسته بود و فضای جامعه غم‌انگیز و فضای اینترنت غمگین شده بود. پس در اینستاگرام پرسیدم غم‌انگیزترین شعر فارسی به نظرتان کدام است؟

    بعضی از ما شهروند اینترنت شده‌ایم و برای خیلی از ما ممکن است اینترنت و شبکه‌های اجتماعی «زندگی مجازی» معنا نشود. آدم‌هایی هستند که زندگی واقعی‌شان در اینترنت است و برای رفع و رجوع نیازهای معمولی مثل خوردن و خوابیدن و… از اینترنت بیرون می‌آیند. برای بعضی از ما مثل مهاجرت نصفه‌ونیمه و لنگ‌درهوا است اینترنت. گاه این سو، گاه آن سو. آیا می‌توان گفت بعضی‌وقت‌ها وقتی از زندگی بیرون اینترنتی خسته می‌شویم و بیشتر به اینترنت پناه می‌بریم، وقتی زندگی روی خوشش را سخت نشان می‌دهد و جامعه غمگین است، ما بیشتر در اینترنت پلاس می‌شویم و می‌چرخیم؟ نمی‌دانم.
    Screenshot 2024-12-09 235332.pngبرویم سر این جزوه. ماجرای این پژوهش، این نظرسنجی چیست؟
    همه‌چیز از یک بازی ساده شروع شد. وقتی حال همه در خیابان بد بود، در اینترنت یک‌سوال از مخاطبانم کردم: غم‌انگیزترین شعر کدام است؟ غمگین‌ترین بیت یا مصرع کدام است؟
    بعد از چند ساعت دیدم چندهزار نفر در این نظرسنجی مشارکت کرده‌اند و چندهزار نفر شعری را که دیگران نوشته بودند تایید و لایک کرده‌اند و بیش از هزار بار این متن که یک‌تصویر ساده بود، در گوشی مخاطبانم ذخیره شده است.
    بعد با خودم فکر کردم آیا می‌شود این پاسخ‌ها را جمع‌بندی کرد؟
    Screenshot 2024-12-09 235354.pngو در همان اینستاگرام «استوری» گذاشتم اگر افرادی تجربه جمع‌آوری و تحلیل دیتا و داده دارند، و علاقه به ادبیات فارسی و علاقه به یک کار داوطلبانه دارند، به من ایمیل بزنند. در عرض چندساعت ۴ ایمیل درست‌ودرمان به دستم رسید. از ۴ نفر فارسی‌زبان ایرانی عاشق ادبیات که در ۴ گوشه‌ی دنیا زندگی می‌کردند: تهران، اصفهان، آمستردام و تورنتو.
    یکی‌شان تحصیلکرده‌ی فرنگ و تخصصش تحلیل داده و آنالیز دیتا، یکی تحصیل‌کرده‌ی تحلیل در اینجا و ثابت‌قدم و کاری، دیگری کارش مدیریت و شیفته‌ی ادبیات، و یک‌نفر هم شیفته‌ی شعر و زندگی و هنرمند. جمع‌مان جمع شد.
    بعد شروع به قرار گذاشتن آنلاین کردیم در حضرت گوگل عزیز.
    جلسه‌ی اول هیجان و عطشی که بود من را به این سمت برد که کار بیشتر از اینکه سریع انجام خواهد شد «خوب» انجام خواهد شد و برآوردم این شد که چندماه درگیر این موضوع خواهیم بود.
    در این فاصله، که پر از همدلی بود و همکاری، علی عزیز در غم از دست‌دادن مادرش نشست و مادربزرگ شیدا چشم‌هایش را بر این جهان بست. برای هر دو صبوری آرزو می‌کنم. یکی از بچه‌ها کارش را از دست داد و دنبال کار گشت و دیگری چنان سرش شلوغ شد که فرصت سر خاراندن هم نداشت. هر کدام سفرهایی رفتیم و کار طول کشید.
    جدای این‌ها، اصل کار گروه ما، یعنی تیم ملی شعر فارسی!، رسیدن به روشی برای جمع‌بندی و صورت‌بندی داده‌ها و اطلاعات بود. با مشورت‌های فنی مهرآذین و همفکری‌های علی و شیدا، اصل زحمت روی دوش یاسمن افتاد که با هوش‌وحواس جمع و حساسیت زیاد شروع به کار کرد و شد این. همین جزوه.
    حالا ما یک جزوه‌ی زیبا داریم که اسمش را گذاشته‌ایم:
    دایره‌المعارف شعر فارسی! فصل اول: غم

    در آخر هم این جزوه‌ی تااین‌اندازه‌ارزشمند برای خودم را، که حاصل یک کار داوطلبانه‌ی واقعی است که صدها ساعت‌نفر صرف آن شده است، تقدیم می‌کنم به زبان زیبای فارسی و البته دنیای شگفت‌انگیز اینترنت و تمام ایرانیانی که با هر جایگاه و تجربه و رتبه‌ای که دارند، حاضرند داوطلبانه در یک تیم، هم‌سطح و هم‌سنگ با دیگر اعضای گروه، کار گِل کنند. خلاصه که ما چیزی جز زبان نیستیم و در زبان فارسی است که نفس می‌کشیم و ادامه پیدا می‌کنیم. زبان فارسی را دوست داشته باشیم.

    شهریور ۱۴۰۳

    اینجا کتاب‌ها ادامه می‌یابند ...
    کتاب‌ها در پی‌نوشت ادامه می‌یابند
    درباره‌مابا هم آشنا شویمارتباط با پی‌نوشت
    فرآیند ایجاد صفحه کتاب جدید در پی‌نوشتقوانین و مقررات استفاده از پی‌نوشتتعرفه‌ها
    ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
    این سایت در بستر پلتفرم پی‌نوشت ارائه و پشتیبانی شده است