{در ستایش کارِجمعی؛ آیا شنوندهی خوبیهستیم؟ (شیدا نجفی)}
یادداشتِ شیدا نجفی
وقتی تصمیم گرفتم دربارهی «در ستایش کار جمعی» بنویسم، اولین جستجویم به انبوهی از جملات انگیزشی و روشهای تئوریک کار تیمی رسید که هیچکدام بازتاب آن چیزی نبود که در ذهن داشتم. تجربهای که میخواهم از آن بگویم، زیسته و بیواسطه است و میخواهم طعم تازه و واقعی آن را منتقل کنم.
کلید کار گروهی موفق، چیزی فراتر از همکاری ساده است؛ تمرینی به نام «شنیدن». شنیدن واقعی، نه فقط دریافت صداها، بلکه شناخت جمع و ایجاد ارتباط مؤثر با افراد آن است. برای این شناخت، بهجای فقط حرف زدن، باید بتوانیم با ذهنی باز و بدون قضاوت گوش دهیم.
در این پروژه، تجربهای متفاوت داشتیم؛ بدون نقشه یا هدف مشخص. چند تکه ایده و خلاقیت فردی بود که باید کنار هم قرار میگرفت تا محصولی شکل بگیرد. زمانی که متوجه شدیم پروژه پیش نمیرود، دریافتیم دلیل آن حرفهای نزده و شنیدهنشده است. برای همین، مهمترین جلسهای که داشتیم «جلسهی پنچرگیری» بود؛ فرصتی برای ارتباط دوباره و بازگرداندن حرکت به پروژه.
ارتباط مؤثر یعنی گفتوگو و «شنیدن همدلانه»؛ یعنی بدون اینکه به جوابی که میخواهیم بدهیم فکر کنیم، تماماً گوش کنیم. این نوع شنیدن، پایهای برای درک مشترک و تفکری انتقادی است که بهجای فردگرایی، بر نیازها و ارزشهای مشترک انسانی تمرکز دارد.
در نهایت، کار جمعی تنها به نتیجهی نهایی محدود نیست، بلکه به کیفیت روابط و درکی که در این مسیر از یکدیگر بهدست میآوریم نیز وابسته است. وقتی بتوانیم با همدلی گوش دهیم و دیدگاههایمان را به اشتراک بگذاریم، فضایی فراهم میشود که نهتنها به اهداف گروهی، بلکه به رشد فردی و جمعی نیز کمک میکند. کار جمعی، در اصل، تمرینی است برای شناخت عمیقتر خود و دیگران؛ راهی برای ساختن دنیایی که در آن هر صدا شنیده میشود و هر حضور معنا مییابد.
بیش باد کار با چنین جمعی.